پیش از آن که با ایجاد یک شغل جدید خود را به مخاطره بیاندازید، وقت خود را برای لذت بردن از آنچه تاکنون انجام دادهاید، صرف کنید و بدانید آنچه که انجام میدهید به طور کامل به موفقیت منتج نمیشود و چیزی که در این بین مهم است تجربیاتی است که بدست خواهید آورد.
نگاه بهتری به افراد جوانی که روزانه با آنها ارتباط دارید، بیاندازید؛ و تلاشهایی که برای متمایز ساختن خود از آنها انجام میدهید و نتایجی را که از این تلاشها بدست میآورید، در نظر بگیرید و بدانید که تنها با سعی و تلاش است که شما از افراد همسان موفقتر شدهاید.
شما به عنوان یک کارآفرین جوان، با موانع شخصی و شغلی زیادی روبرو خواهید شد که برای رسیدن به موفقیت باید آنها را متحمل شوید. بعضی از این فاکتورها، موانع واقعی هستند، مثل اینکه چگونه و از چه طریقی برای شغل خود پشتوانهی مالی تهیه کنید و اینکه چگونه خانواده، مدرسه و شغل خود را به طور همزمان مدیریت کنید. بقیه فاکتورهایی که در موردشان بحث میکنیم، چیزی جز موانعی که خودمان برای خود ایجاد میکنیم، نیستند. مثلاً نگرانی در مورد سن و سطح تجربیاتمان در برخورد با مشتری. اینها چیزی جز یک سری بازیهای فکری که سبب عقب افتادن موفقیت میشوند، نمیباشند. به عنوان یک کارآفرین جوان شما باید بر این موانع غلبه کنید، تا به موفقیت دست یابید.
در اولین تلاش برای ایجاد یک شغل موفق، بدون شک شما به دفعات با مشکل روبرو خواهید شد. برای جلوگیری از ایجاد حس شکست در این شرایط غیرقابل اجتناب، نگاهی به اطراف خود بیاندازید. افراد زیادی را خواهید یافت که مشغول کارهایی هستند که از آنها لذت نمیبرند. انجام این گونه شغلها هیچ هدفی بجز تأمین هزینههای جاری زندگی را برای آنها تأمین نخواهد کرد.
همچنین افراد مسنتری را خواهید یافت که به شغلهای بیجنب و جوش مشغول هستند. آنها هیچ کنترلی بر موفقیت آیندهی خود ندارند. صبح از خواب بلند میشوند، سرکار خود میروند، برمیگردند، میخوابند و دوباره صبح روز بعد را به همین ترتیب شروع میکنند. در حالیکه شما همواره و در طول زندگی خود درگیر کسب تجربیات شغلی پویا هستید. سن شما نباید آسیبی به مسیر موفقیت شما برساند. بلکه باید به عنوان یک مزیت شما را به سوی اهدافتان سوق دهد.
برای یک کارآفرین جوان کاملاً طبیعی است که در ارتباط با افراد مسنتر، احساس ناامنی نماید. ولی باید بدانید که نه تنها این طرز تفکر شما را به جایی نخواهد رساند، بلکه مشتریان را نیز به سوی رقبایتان سوق خواهد داد. در ابتدا درخواست عقد قرارداد با افراد مسنتر برایم مشکل بود. من شغلی در ارتباط با راهحلهایی در وب ایجاد کردم و فکر میکردم "چرا مردم حاضر میشوند برای خلاقیت من پول پرداخت کنند" با این که میدانستم طرحهای من بالاتر وبهتر از طرح رقبایم بود. هر چند دفاع از کار خود در برابر مشتریان و منتقدین یک عکسالعمل کاملاً طبیعی است ولی باید توجه داشته باشید که در دفاع از موقعیت خود؛ منجر به دعوا با مشتری نشوید. پرورش دادن حس ناامنی در خود، موجب خواهد شد که این نگرانی در فکر افرادی که با آنها سر و کار دارید نیز رشد کند. آنها همواره نگران این موضوع خواهند بود که آیا خدمات شما برای آنها سودمند خواهد بود یا نه. اگر این شیوهی تفکر در شما ادامه یابد، باعث خواهد شد که به جای اینکه توجهتان را روی بهبود کارهایتان متمرکز کنید، خود را به خاطر هر گونه خطایی سرزنش نمائید که این یک اشکال کشنده محسوب میشود. جوانان باید سرمایههای شغلی تلقی شوند و نه محکومان به اشتغال.